نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - کتاب شناسایی
همرزم شهید «حسین عالی» می‌گوید: باید گردان را روی دژ می‌رساندم، با نگرانی به اطراف نگاه انداختم، هیچ راهی برای عبور دیده نمی‌شد، حسین به طرف سیم های خاردار رفت، خودش را روی سیم ها انداخت و گفت: «از روی من عبور کنید، معطل نشوید.» بچه ها پا بر پشت حسین گذاشتند و بـه سرعت روی دژ ریختند.
کد خبر: ۵۳۴۶۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۲۷

نوید شاهد - بي سيم حاج قاسم صدايم كرد، پياده شدم و پس از صحبت با حاج قاسم، وقتي برگشتم سيد حميد پشت سر حاج همت نشسته بود، حرفي نزدم، موتورخودم را روشن كردم و درون كانال راه افتاديم.
کد خبر: ۵۱۱۲۵۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۰۳

خاطراتی پیرامون واحد تخریب لشکر 41ثارالله:
نوید شاهد - بچه ها بعد از ورود به منطقه‌ي دشمن، با يک قايق عراقي روبه رو شده و با خواندن آيه‌ي وجعلنا خود را از چشم آن ها پنهان کرده بودند. بعد از عبور قايق عراقي، شناکنان تا پتروشيمي رفته و برگشته بودند. توضيحات و مشاهدات اين دو نفر در طرح ريزي عمليات به قرارگاه کمک کرد.
کد خبر: ۴۸۶۴۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۴

نوید شاهد - «حسن حسنی» از رزمندگان لشکر ثارالله می گوید: اگر سيگار نگهبان تمام مي شد و آن را از دريچه به بيرون پرت مي کرد، سيگار درست پشت يقه‌ي لباس غواصي من مي افتاد. ترس داشتم که سيگار پشت يقه ام بيفتد و من فرياد بزنم و بگويم : «آخ .. سوختم».
کد خبر: ۴۸۴۰۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۰۴

خاطرات رزمندگان واحد اطلاعات عمليات لشکر ثارالله؛
همين که به سنگر کمين رسيديم، قايق را زير رگبار گرفتند‌. همه کف قايق خوابيديم، سکاندار همانطور که خوابيده بود با مهارت قايق را از مقابل کمين عبور داد. هنوز درست و حسابي از کمين رد نشده بوديم که موتور قايق خاموش شد.
کد خبر: ۴۶۶۸۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۰۸

خاطراتی از شهدای واحد اطلاعات و عمليات لشکر 41 ثارالله؛
ناگهان صـداي فـرياد و هياهوي عراقي ها درميان صداي انفجار گلوله ي خمپاره اي که ميان شان به زمين خورد‌، گم شد . نمي دانم آن خمپاره را کدام فرشته ي نجاتي فرستاد.
کد خبر: ۴۲۲۹۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۰۹

کتاب "شناسایی" به مرور خاطراتی از رزمندگان واحد اطلاعات و عملیات لشکر 41 ثارالله می پردازد.
کد خبر: ۴۰۷۳۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۱۴